امروز: جمعه, ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ / بعد از ظهر / | برابر با: الجمعة 11 شوال 1445 | 2024-04-19
کد خبر: 211678 |
تاریخ انتشار : 24 آذر 1396 - 7:20 | ارسال توسط :
ارسال به دوستان
پ

به گزارش مجله مدیا صلح خبر آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است روزنامه آسمان ابی: آلخاندرو گونزالو ایناریتو از آن دست کارگردان‌هایی است که می‌توان او را مربوط به قرن بیست‌ویکم دانست. کارگردانی که دقیقا اولین فیلم بلندش را در سال 2000 ساخت. فیلمی که نشان داد یک مکزیکی می‌تواند با فیلم […]

به گزارش مجله مدیا صلح خبر

آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است

روزنامه آسمان ابی: آلخاندرو گونزالو ایناریتو از آن دست کارگردان‌هایی است که می‌توان او را مربوط به قرن بیست‌ویکم دانست. کارگردانی که دقیقا اولین فیلم بلندش را در سال 2000 ساخت. فیلمی که نشان داد یک مکزیکی می‌تواند با فیلم ساختن در مکزیک تبدیل به یکی از بزرگان سینمای جهان شود. او با «عشق سگی» (2000) تجربه یک دنیای متفاوت را به رخ سینما کشید، هرچند هنوز مانده‌بود تا ایناریتو به یک کارگردان بزرگ و شناخته شده تبدیل شود.
 
آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است 
 

اما آن چه «عشق سگی» و ایناریتو را به چهره‌ای شناخته شده در جهان تبدیل کرد جایزه‌های فراوان و استقبال از این فیلم نبود. ایناریتو در «عشق سگی» تجربه‌ای را آغاز کرد که به‌خوبی می‌توان آن را یکی از موفق‌ترین، تاثیرگذارترین و درعین‌حال تکرارشده‌ترین تجاربی دانست که در پس این فیلم اتفاق افتاد.
 
«عشق سگی» اولین فیلم از سه‌گانه او درباره مرگ بود. مفهوم مرگ در نقطه کانونی اندیشه فیلم‌های ابتدایی ایناریتو قرار داشت و او سینمای پرشدت و رنج خود را چنان به‌نمایش می‌گذاشت که تصویر تازه‌ای از مرگ رخ‌نمایی می‌کرد. الگوی عجیب او در «عشق سگی» که بعدها تکامل آن در دو فیلم بعدی ایناریتو یعنی «21 گرم» (2003) و «بابل» (2006) اتفاق افتاد مبتنی بر بی‌زمانی و بی‌مکانی عجیبی بود که تماشاگر به‌تدریج می‌توانست درک درستی از اتفاقات به‌دست بیاورد.
 
 آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است
 

اما مسئله در الگوی ایناریتو در تریلوژی‌اش این بود که در پایان و تلاقی زمان‌ها و مکان‌ها، رنجی که از مرگ باقی می‌ماند، رنجی عمیق و با طعم مرگ بود. این کارگردان مکزیکی در سه‌گانه خود چنان تماشاگر را در عمق حادثه و مرگ با شدت فشار روانی و روحی فرو می‌برد که در پایان و با تلاقی آدم‌هایی که داستان آن‌ها معمولا جداگانه روایت می‌شد، رنج بزرگ‌ترین دستاوردی بود که باقی می‌ماند. این الگوی پیچیده پس از ایناریتو بارها در سراسر نقاط دنیا تجربه شد، اما شاید بتوان بهترین آن‌ها را در همین فیلم «عشق سگی» و نمونه هالیوودی و پراستقبال‌تر آن یعنی «21 گرم» دید.

چهره‌ای از قرن بیست‌ویکم

زمانی که ایناریتو در سال 2003 دومین فیلم کارنامه کاری خود را این‌بار در قاعده هنرپیشه ها هالیوودی می‌ساخت، شاید برای بسیاری از ما که هنوز «عشق سگی» را ندیده بودیم اتفاقی تاریخی در حال رخ دادن بود. بعدها که «21گرم» دیده شد همگان مشتاق شدند تا فیلم اول ایناریتو را دوباره تماشا کنند. ایناریتو در «21‌گرم» در نقش یک کارگردان هالیوودی خود را نشان داده بود. «21گرم» هرچند‌ داستانی بود که با تصادف و مرگ آغاز می‌شد و همان رنج و شدت در آن به‌وضوح به‌چشم می‌آمد اما ایناریتو در آن دست به کار بزرگ‌تری زده بود و فیلم را به ماجرا و مفهوم پیوند اعضا گره زده‌بود. داستانی که بازهم در سه ماجرای جدا از هم اتفاق می‌افتاد و همزمان مفاهیم مرگ، رنج، درد، عذاب وجدان و انتقام را به‌میان می‌آورد.
 
آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است 
 
سه خط داستانی ایناریتو و بی‌زمانی و بی‌مکانی فیلمنامه او تاثیر شگرفی بر بسیاری از فیلم‌های سال‌های بعد و بر خود ایناریتو گذاشت. او که تجربه پیوند امید و ناامیدی و زندگی و مرگ را در قالب رنج به‌خوبی در «21گرم» تصویر کرده بود، در آخرین فیلم از سه‌گانه‌اش چندان مورد توجه قرار نگرفت. ایناریتو در «بابل» (2006) مجبور بود  یا شاید خودش را مجبور کرده بود که اتفاقی فراتر از دو فیلم قبلی را رقم بزند. پس فیلمنامه‌اش را جهان‌شمول‌تر و روایت ماجرا را در سه‌کشور انجام داد.
 
در حالی که «21گرم» 60 میلیون دلار فروخته بود، «بابل» بیش از 135‌میلیون دلار فروخت تا مشخص شود که مخاطب اکنون دیگر آلخاندرو ایناریتو را می‌شناسد و پیگیر فیلم‌های او خواهد شد. در صنعت بزرگ سینما برای ایناریتو به‌عنوان کارگردانی که ساختن فیلم‌های بلند را از آغاز قرن بیست‌ویکم شروع کرده بود، تبدیل‌شدن به یک نام که تماشاگران و منتقدان به آثارش توجه کنند کار چندان آسانی نبود اما ایناریتو با همان سه‌گانه‌اش تبدیل به چنین کارگردانی شد.
 
آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است

بازگشت به مکزیک

اما پس از این تجربه‌ها و مورد تقدیر قرار‌گرفتن ایناریتو و فیلم‌هایش در جشنواره‌های مختلف و معتبر جهانی، او دوباره قصد بازگشت به مکزیک را کرد. فیلم «بیوتیفول» (2011) یک درام مکزیکی – اسپانیایی بود که می‌توان آن را ارجاع ایناریتو به خانه دانست. فیلمی با بازی خاویر باردم که هرچند نتوانست اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان را برای ایناریتو به ارمغان بیاورد، اما
 
آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است 
باز هم نشان داد که این کارگردان جسور سینمای شدت را به‌خوبی می‌شناسد. او در این فیلم باز هم با شدت همه مصیبت‌ها، غم‌ها و سیاهی عجیبی را به مخاطب تزریق می‌کرد که به‌نظر می‌رسد ثمره همان بازگشت رؤیایی به مکزیک بود. سینمای ایناریتو در مکزیک شکل عجیبی از فهم او نسبت به خیابان‌های کشورش را به نمایش می‌گذاشت و به نظر می‌رسید «بیوتیفول» در زمان درستی برای ایناریتو اتفاق افتاده‌است.

بازگشت به هالیوود

اما ایناریتو که تولید هر یک از فیلم‌هایش به چند‌سال زمان احتیاج داشت، در سال 2014 با فیلم «برد من» به سینمای دنیا بازگشت. فیلمی که سه اسکار همزمان برای او به‌بار آورد و پس از سال‌ها او را به‌ حقی که شاید باید پیش از آن به ایناریتو تعلق می‌گرفت، رساند. این فیلم که عنوان کامل آن «بردمن یا فضیلت غیرمنتظره جهل» بود نشان از این داشت که ایناریتو در حال تغییر سینمایش است. سینمایی که حالا با یک بازگشت قهرمان آن هم در قامت یک ستاره ابرقهرمان سال‌های دور برای بازگشت به صحنه همراه بود. درامی کمدی و تلخ که فصل تازه‌ای از حضور ایناریتو در دنیای سینما بود. ایناریتو با این تجربه نشان داد که قصد دارد دنیای دیگری را تجربه کند.
 
 آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است
 

او بلافاصله و در سال 2015 «از گور برخاسته» را ساخت. فیلمی با حضور لئوناردو دی‌کاپریو و تام هاردی که تجربه‌ای بزرگ را برای ایناریتو به‌بار آورد. ایناریتو در این فیلم مانند تجربه‌های قبلی‌اش با تصاویر متحیرکننده و کارگردانی حیرت‌انگیز فیلمی ساخته بود که همه‌چیز آن خوب بود به‌جز خود فیلم. شاید به‌همین دلیل بود که این فیلم در اسکار جایزه بهترین کارگردانی، بهترین ستاره مرد و بهترین فیلمبرداری را به خانه برد، اما دستش از جایزه بهترین فیلم کوتاه ماند. دنیایی که ایناریتو آن را تصویر می‌کرد دنیایی بود که از سوی تماشاگران هم مورد توجه قرار می‌گرفت. این فیلم بیش از 533میلیون دلار فروخت.
 
آلخاندرو گونزالو ایناریتو؛ این مرد استاد اسکار گرفتن است 
جایزه افتخاری
ایناریتو در تمام این سال‌ها دست از ساختن فیلم کوتاه برنداشت. او که در کارنامه کاری‌اش ساخت تیزر نیز ثبت شده، در سال 2017 فیلم واقعیت مجازی «گوشت و شن» را ساخت. فیلمی که اکنون آکادمی اسکار به‌خاطر آن از ایناریتو تقدیر خواهد کرد و یک اسکار افتخاری را به او خواهد داد. هر چه باشد ایناریتو در تمامی این سال‌ها راوی داستان رنج بوده و نشان داده که این کار را به‌خوبی آموخته است. کارگردانی که درباره او می‌توان ساعت‌ها سخن گفت اما نمی‌توان از این روایتش به‌سادگی گذشت. 

منبع : برترینها

اگر فیلم یا ویدئو یا تصاویری دارید که تمایل دارید با دیگران به اشتراک بگذارید، از بخش خبرنگاران صلح خبر برای ما ارسال نمایید. تا پس از بررسی در مجله مدیا صلح خبر منتشر گردد.

اگر تمایل داشته باشید با نام شما منتشر خواهد شد. البته در ارسال تصاویر و ویدئو ها و فیلم های خودتان، قوانین و عرف را رعایت نمایید تا قابلیت پخش داشته باشند.

خبرنگاران RSS

منبع خبر ( ) است و صلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. چنانچه محتوا را شایسته تذکر میدانید، خواهشمند است کد خبر را به شماره 300078  پیامک بفرمایید.
لینک کوتاه خبر:
×
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسطصلح خبر | پایگاه اخبار صلح ایران در وب سایت منتشر خواهد شد
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
  • لطفا از تایپ فینگلیش بپرهیزید. در غیر اینصورت دیدگاه شما منتشر نخواهد شد.
  • نظرات و تجربیات شما

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

    نظرتان را بیان کنید